احتمالا شنيده ايد كه يكي از عوامل تاثير گذار در زيبايي هرچه بيشتر عكس ، استفاده از تركيب بندي مناسب است وهنرمندانه است. در اين درسنامه ميخواهيم با مفهوم تركيب بندي در هنر عكاسي بيشتر آشنا شويم و اصول كلي ايجاد يك تركيب بندي زيباو چشم نواز را بياموزيم
در ابتدا به مفهوم تركيب بندي در هنرها از جمله عكاسي مي پردازيم مطالعه ي اين بخش به درك هرچه بهتر تركيب بندي در جهت بكارگيري تكنيكهاي مناسب هنگام عكاسي كمك شاياني ميكند
مفهوم عمومي تركيببندي (Composition)در هنر:
مفهومي است كه در هنرهاي گوناگون – به خصوص هنرهاي تجسمي و بصري - به كار ميرود و ميتوان آن را به صورت تنظيم جايگاه اجزاي اثر هنري به گونه اي كهموجب ايجاد وحدت و تناسب بين بخشهاي مختلف اثر شده و بدين ترتيب القاي حس زيبايي در مخاطب رادر پي داشته باشد، تعريف كرد. براي مثال تركيب بندي يك اثرمعماري، يك سمفوني موسيقايي،شعروداستان و.... همگي مفهومي نزديك به تعريف ارائه شده را به ذهن متبادر ميسازند. در اين ميان آثارنقاشيوعكاسيداراي تركيببندي ويژهاي هستند (دقت كنيد كه تركيب بندي در نقاشي و عكاسي نزديكي و پيوند زيادي با هم دارند) و ميتوان با كمي اغماض آن را به صورت جاي دادن منطقي عناصر تجسمي در فضا يا كادر مورد نظر ، در سطح دو بعدي يا سه بعدي( با رويكرد زيبايي شناسانه) تعريف كرد. تركيب بندي – به خصوص به معناي كلاسيك آن – از قواعد و اصولي پيروي ميكند كه با بكارگيري آنها به همراه خلاقيت هنري ، مي توان به آفرينش آثاري زيبا و چشم نواز دست زد.
هر نقش و شكلي كه در كادر وجود دارد، نسبت به شكل و فضاي اطرافش جلوه و معني خاص پيدا مي كند و مفهوم و معني خاصي را به مخاطب منتقل خواهد كرد، جلوه هاي تصويري (مانند نوع پرسپكتيو، ميزان فوكوس ، عمق ميدان ، زاويه ديد و ....) در انتقال مفاهيم – مثل حركت ، ايستايي ، تعادل و... - به مخاطب نقشي تعيين كننده به عهده دارند. از طرف ديگر رابطه و هماهنگي بين اجزاي تشكيل دهنده ي مجموعه ي كلي اثر ، تركيب كلي تصوير را ميسازد. در آفرينش تركيب مناسب در يك عكس بايد همه ي اين عوامل را مد نظر قرار داد (البته آموختن اين امر جز به تجربه ي بسيار و آزمون و خطا ميسر نخواهد بود). چند نمونه از قالبهاي كلي تركيب بندي در عكاسي –از منظر خطوط اصلي تشكيل دهنده ي اجزاي تصوير و جايگاه اجزا در تصوير- را در زير آورده ايم ، البته دقت كنيد كه هنرمندان گه گاه، بنابر اقتضاي موقعيت و با توجه به خلاقيت هنري خويش از چنين قالبهاي مرسومي خارج شده و دست به آفرينش اثري هنري خارج از چارچوبهاي معمول ميزنند. در بسياري از موارد هم با اميختن اين قالبها اثري چشمنواز و دل فريب مي آفرينند كه به طور كامل در هيچ كدام از قالبهاي از پيش تعيين شده نمينشيند!
1- تركيب بندي قرينه:
اولين كمپوزيسيون قابل بحث تركيب متقارن است. در هنر قديم بيشتر از اين نوع قالب براي بيان هنري استفاده ميشد اكثر آثار هنرهاي سنتي اقوام مختلف داراي اين نوع نگاه هستند. در چنين قالبي هر جزء در گوشه اي از اثر داراي قرينه اي – عموما مشابه خود – در گوشه ي ديگري از اثراست ، با اين توضيح كه اجزاي مختلف نسب به يك نقطه يا خط يا صفحه به صورت متقارن قرار گرفته باشند. بسياري از متفكران عرصه ي هنر معتقدند كه اولين نوع تركيب بندي كه به ذهن بشر رسيد متقارن است؛ از اين منظر گاهي اين نوع تركيب بندي را فطري ميدانند! تعادل و توازن بسيار در اين نوع تركيب بندي كاملا مشهود است.
در اين تركيب توازني ساده بصورت قرينه برقرار ميشود. اغلب نقوش قالي اسليميها و نگاره ها داراي تركيب متقارن و متوازن هستند.
تركيب بندي هاي متقارن اغلب براي نمايش استحكام، پايداري و قدرت به كار ميروند(به خصوص اگر تصوير داراي خط تقارني عمودي باشد، همچنين وجود خطوط عمودي در سوژه استحكام را دوچندان ميكند). اين تركيب بندي ها معمولا در عكاسي از موضوعاتي داراي جزئيات زياد مفيد است. همچنين با استفاده از اين نوع تركيب بندي ميتوان به انتقال نوعي حس معنوي و روحاني دست يافت در نتيجه براي عكاسي از بناهاي مذهبي و سمبليك اغلب از اين نوع تركيب بندي بهره ميبرند.
2- تركيب بندي عمودي:
در تركيب بندي عمودي ، بر خطوط عمودي سوژه در كنار ديگر اجزاي تشكيل دهنده ي عكس توجه ميكنيم.
(دقت كنيد در مواقع نياز و امكان ميتوانيم قالبهاي مختلف تركيب بندي را با هم بياميزيم!)
(تصوير بالا نمونه اي از تركيب بندي عمودي و متقارن است كه از خطوط عمقي نيز به گونه اي هنرمندانه بهره برده است!)
تركيب بندي عمودي حالتي ايستا و گاهي حسي همراه با قدرت، وقار و غرور را به بيننده القا ميكند.
3- تركيب بندي افقي:
در اين نوع تركيب بندي توجه اصلي عكاس به تاكيد بر خطوط افقي موجود در كادر معطوف ميشود. اين تركيب بيشتر آرامش و سكون را القا ميكند. و عموما زماني كه بخواهيم در عكسي فضايي آرام و كم تنش و هيجان را ايجاد كنيم از خطوط و حركت افقي استفاده ميكنيم.
(نمونه اي از تركيب بندي افقي در نقاشي)
4- تركيب بندي مدوّر ( دايره اي ):
در اين نوع تركيب بر خطوط و سطوح دايره اي سوژه و جزئيات توجه ميكنيم، همچنين كنار هم قرار گرفتن اجزاي تصوير در راستاي خمهاي دوار از ويژگيهاي اين نوع از تركيب بندي است (مثلا يك گرداب ، يا يك گودال شهاب سنگ را در نظر بگيريد). اين نوع تركيب بخاطر خاصيت ذاتي دايره كه بي زاويه و گوشه است، حسي مرموز و در عين حال مقاوم ومستحكم را القا ميكند.
5- تركيب بندي متقاطع:
از تقاطع خطوط افقي از يك سو با خطوط عمودي ( يا خطوط عمقي) ميتوان به تركيبي متقاطع دست يافت كه به نوعي به رويارويي دو احساس و مفهوم متضاد اشاره ميكند : سكون و آرامش از يك سو و پويايي، حركت و هيجان از سويي ديگر!
6- تركيب خطوط اريب و مايل و قطري:
چنين تركيبي ممكن است در وهله ي اول نشان دهنده ي عدم ايستايي و تعادل باشد. اما با به كارگيري مناسب و خلاقانه ي آن - به خصوص استفاده و تاكيد بر حركات و خطوط قطري- ميتواند به بروز حس حركت ، صعود و انرژي در عكس منجر شود.
7- تركيب بندي خطوط منحني:
با استفاده از خطوط منحني مختلف ميشود احساسات مختلفي را به بيننده منتقل كرد، از فانتزي گرفته تا وجود رمز راز و زيبايي بدني.
منبع: photogram.ir
- دوشنبه ۲۷ دی ۹۵ ۱۱:۲۹ ۴,۷۸۸ بازديد
- ۰ نظر